خدایا...
بفهمان که بی تو
چه میشوم
اما
نشانم نده
خدایا...
هم بفهمان هم نشانم بده
که با تو چه میشوم...
نیازی به انتقام نیست
فقط منتظر بمان
آنها که آزارت می دهند سرانجام
به خود آسیب میزنند
و اگر بخت مدد کند،
خداوند اجازه می دهد
تماشاگرشان باشی
دلم گرم خداوندیست
که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عشقی دارم
که میخواند مرا
با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است میدانم
بدون لطف او
تنهای تنهایم
وقتی خدا از پشت
دست هایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم
فراموش کردم منتظر است
نامش را صدا کنم