بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

عشق به خدا...

همیشه آنان که از خدا


حاجت و درخواستی دارند


و از او همواره


چیزی میخواهند بسیارند

ولی آنان که


خود خدا را


میخواهند


نایابند و اندک.


یادمان باشد


فقط از خدا بخواهیم


و از خدا ،


فقط خدا را


بخواهیم


زیرا از خدا ،


غیر از خدا


را خواستن ،


کم خواستن است...






نظرات 9 + ارسال نظر
صبا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:39 ب.ظ

وای چقدر عکس زیبایی درست همینطوره
خدا کنه بتونیم

میسی ب خواست خودش میشه

پیمان پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:54 ب.ظ http://rapido-dowleh.blogfa.com

Exactly!!
This is God's love! never you can love The God without this purpose.

همون دقیقا خودت بابا همه متوجه شدن تو زبان بلدی

`پروین پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.shadkami.blogsky.com

هوومممم
یه شعری هست میگه...
از دوست به جز دوست نمیباید خواست
آهان...شعرش از رهی معیری بود
پیداش کردم...
میگه:
ما را ز تو، غیر از تو تمنایی نیست
از دوست بجز دوست نمیباید خواست

هی جان من هی جان من رهی

مبین پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام نازنینم چطوری؟ قالب مبارک چ قالب بر جذبه وگیرا و عرق کننده ای خوش سلیقه خودمی دیگه بو به چقدر زیبا از خدا غیر خدا خواستن کم خواستنه یادته گلم؟

سلام الحمدالله خوف تو چطوری معما؟
ممنون ببخشید خوش سلیقه کی؟؟؟؟؟
بله یادش بخیر

بهزاد پاشا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:59 ب.ظ

خیلی هم زیبا

من از خدا هیچی نمیخوام جز همین آرامش و آسایش

----------------

مژگانی ممنونم ازت

امروز تنهام نذاشتی

بهترین خواسته هست وظیفم بود

مبین جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ب.ظ

سلام کجایی عزیزم چرا جواب زنگ و اس نمیدی یاهو ام نبودی خوبی مژگان جان؟ بگو کجایی نگرانم
من،آخه من و تو نداریم ک

م..... جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ http://pechpechhayeman.blogsky.com

ولی هرچی از خدا بخوایم خدا باز خوشحال میشه همچین خدایی داریم ما

بله درسته،چ بخشنده خدای عاشقی دارم...
اما خدا عین ی خواسته رو میده اونم دعوت خدا ب قلبه بقیه خواست ها رو شاید نده چون صلاح نی
دوست دارم دوستم

مبین جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 ق.ظ

ب چشمانت قسم با بودن تو
زمستانی ترین روزم بهار است
بابا ملت شما بهش ی چیزی بگید

میسی ممنون ازت آی آی آآأآآیییی قولمون یادت نره ها!!!!!!!!

مبین جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ق.ظ

دمژی نخدیا اما همش یا ب مژه های چشمم نگاه میکنم یا بهشون دست میکشم مامانم و بابام متوجه شدن
دختر تو چه کردی؟

ttttttttt
چطور نخندم :
امان از تو
وای مممممببببببییییییننننننن من بهت چی گفتم؟؟؟؟؟؟!!!!!!
چی رو متوجه شدن من؟؟؟؟؟؟من چ کردم؟؟؟؟؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد