بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

ما همسایه خدا بودیم...


شاید دیگر مرا نشناسی،شاید مرا به یاد نیاوری.


اما من تو را خوب میشناسم.


ما همسایه شما بودیم و شما همسایه ما و همه مان



همسایه ی خدا.


یادم می آید گاهی وقت ها میرفتی و زیر بال فرشته ها قایم



میشدی.


و من همه آسمان را دنبالت میگشتم؛


تو میخندیدی و من پشت خنده ها پیدایت میکردم.


خوب یادم هست که آن روزها عاشق آفتاب بودی. توی


 دستت همیشه قاچی از خورشید بود،


نور از لای انگشتای نازکت میچکید.


راه که میرفتی ردی از روشنی روی کهکشان میماند.


یادت می آید؟


گاهی شیطنت میکردیم و میرفتیم سراغ شیطان.


تو گلی بهشتی به سمتش پرت میکردی و


او کفرش درمی آمد.


اما زورش به تو نمیرسید.


فقط میگفت:


همین که پایتان به زمین برسد؛


میدانم چطور از راه به درتان کنم.


تو شلوغ بودی،آرام و قرار نداشتی.


اما همیشه خواب زمین را میدیدی.


دلت میخواست به دنیا بیایی،و همیشه این را به خدا


میگفتی.


آنقدر گفتی و گفتی تا خدا به دنیایت آورد.من هم همین کار را



کردم و بچه های دیگر هم؛


ما به دنیا آمدیم و


همه چیز تمام شد.


تو اسم مرا از یاد بردی و من اسم تو را.


ما دیگر نه همسایه هم بودیم نه همسایه خدا.


ما گم شدیم و خدا را گم کردیم...


دوست من،


همبازی بهشتیم!


نمیدانی چقدر دلم برایت تنگ شده.


هنوز آخرین جمله خدا توی گوشم زنگ میزند:


از قلب کوچک تو


تا من یک


راه مستقیم است،


اگر گم شدی از این راه بیا.


بلند شو


شروع کن.


شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم...





نظرات 12 + ارسال نظر
م..... یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ http://pechpechhayeman.blogsky.com

اینقد زیبا بود که زبونم بند اومده

فدای تو و دلت
دوست دارم
لطفا برام دعا کن

`پروین یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ب.ظ http://www.shadkami.blogsky.com


(بغــــــــــــــــــــــــــــــــل)
عـــــــــــــــــــــــــالیه...خیلی قشنگه...
تشوییییییییییییییق...
چقد عکس قشنگی داره...
یک لایک قُلمبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

میسی
بله عکسش خوشمزست

پیمان یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 ب.ظ http://rapido-dowleh.blogfa.com

سلام علیکم
عارض به خدمت شما که متن بس بسیار تاثیرگذاری بود!
خودت می دونی که اگه در مورد خدا شروع کنم نوشتن و دستم گرم بشه، میشه طومار و در این بین حتی ممکنه به بعضی ها هم بر بخورد!
(( سوءبرداشت نشه! منظورم کس خاصی نیست!! کلا گفتم))
تنها یه چی میگم در این باره و بس. تو خود بخوان حدیث ...
این شعر که خواهم نوشت یکی از شعرایی هست که واقعا دوسش دارم!
بخوانید و کیف کنید!

ما از خدای گم شده ایم ، او به جستجوست

چون ما نیازمند و گرفتار آرزوست



گاهی به برگ لاله نویسد پیام خویش

گاهی درون سینه مرغان به های و هوست



در نرگس آرمید که بیند جمال ما

چندان کرشمه دان که نگاهش به گفتگوست



آهی سحرگهی که زند در فراق ما

بیرون و اندرون ، زبر و زیر و چارسوست



هنگامه بست از پی دیدار خاکیی

نظاره را بهانه تماشای رنگ و بوست



پنهان به ذره ذره و نا آشنا هنوز

پیدا چو ماهتاب و به آغوش کاخ و کوست



در خاکدان ما گهر زندگی گم است

این گوهری که گم شده مائیم یا که اوست



«اقبال لاهوری»

بنویس ک نوشتنت آرزوست :))))))))))))))
جانم جججججاااااانننننمممم ب این شعر جانم معادل این شعر رو داشتم از یادم رفته
مرسی آقا پیمان

مبین سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:19 ق.ظ

سلام عزیزم چطوری گلم بهتری؟نازم جان من مراقب خودت باش تا دیگه اونطور حالت بد نشه وگرنه اینبار میمیرما مژگان
فدات شم اسیر خود و حرفات و عقاید و وب و پستاتم
خیلی دوست دارم

سلام قربونت دور از جون مبین دیگه نگو
آقایی گلم
منم دوست دارمی

بهزاد سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:59 ب.ظ

خیلیییییی دمت گرم

ععععززززیییززززمممییییی
دم خودت دمادم

مبین چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:50 ب.ظ

سلام دارو ندارم چطوری همه کسم؟مژگانم ببخش اگر عیدیت باب میلت نبود
دوست دارم
فدات شم این همون متنیه ک گفتی با دلت بازی کرده؟؟؟!!!

سلام هههههیییی ووووااااااییییی...!!!اینا منم؟؟؟؟!!!!!
عالی بود مبینی عالی منم دوست دارم
بله خودشه

وحیده چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com/

سلاااااممم بانووو
خوبی؟
واقعا قشنگ بود خانمی...
قلبم رو قلقلک داد شدیییید
عاااالی، زیبا و دوستداشتنی

سهلام شکر خدا
خداروشکر عزیز
شکر که مورد پسندت بود.

وحیده چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com/

عکسش خیلی ناناسیه

وحیده چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com/

مرسی که با اینکه نبودم ولی باز سر زدی و خبر دادی گلم...
ببخش که دیر سر زدم بانو...
قسمت وب رها شده بود
مطلبها یکی از یکی قشنگتر بودن

وظیفه بود گلم

وحیده چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com/

راستی...
هر وقت دستم به لپتاپ رسید،اون عکسا رو اگه داشتم برات میفرستم...
فعلا حسن از وقتی میاد ،خیمه میزنه رو لپ

آخی میسی

بهزاد سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام
آبجی آپ نمیکنی؟

سلام گلم خودت که در جریان من هستی
فقط بخاطر تو

محسن چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:20 ب.ظ

جالب بود در عین اینکه داستانهای زیبا نوشته میشود گر یزی هم به مطالب دینی زده شده.داریم داریم ما از این داستانهاواین هم برا عکس

قصد من گفتن حقایقه چ دینی چ دنیوی
داریم داریم رو باحال اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد