وقتی خدا از پشت
دست هایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم
فراموش کردم منتظر است
نامش را صدا کنم
یلدا:(ی)ادمان باشد که
زندگی آنقدر کوتاه است که
(ل)ذت (د)قایق با هم
(ا)ندیشیدن را
جشن بگیریم
«امیدوارم با آمدن زمستان
اجاق خاطره ها را روشن نگه داریم تا دچار سردی فاصله ها نشویم
»