بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

بهار دل...

اگر روزی«محبت کردی بی منت»«لذت بردی بی گناه»«بخشیدی بدون شرط»بدان آروز واقعا زندگی کرده ای.

الا به ذکر الله تطمئن القلوب...

ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند


و چون دریا آرام شد


خود را اسیر تور صیادان یافتند...!!!!


تلاطم های زندگی حکمتی از خداوند است


پس...


از خدا بخواهیم دلمان آرام گیرد


نه جهان اطرافمان...










نظرات 14 + ارسال نظر
بهزاد پاشا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

اووووووووووووووووووووووول

آخی بچه ذوقیده اول شده

بهزاد پاشا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

اومده بودم بهت خبر بدم آپ کردم دیدم خودت آپیدی!

بهزاد پاشا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ب.ظ

خب مثل همیشه عکسش بی نظیره!

ابی هم ک عشق من!

ترکیب رنگ فوق العادس

وای مگه عکس یافت میشد یکی بود عالی میرسوند اما سیو نمیشد اما اینم بد نبود هم آسمون نشون میده هم سنگ=تلاطم هم کنار سنگ دقت کنی ی سری موج آب هست=ناآرومی وسطم ک آرامشه

بهزاد پاشا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ب.ظ

مطلبش هم یکی از متن هایی هستش ک آخر دفتر خاطراتم نوشتم!

اخه هر مطلبی خوشم بیاد مینویسم اخر دفترم

حالا من ماهی! از تلاطم زندگیم شکایت نمیکنم

ولی میدونم منو میرسونه ب پری دریاییم :*

هوم قشنگه خصوصا آخرش از خدا بخواهیم دلمان آرام گیرد ن جهان اطرافمان

بهزاد پاشا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ب.ظ

راستی ی چیزی یادم افتاد!

اینم ی نشونستا :))))))))))

ک باهم آپ کردیم خخخخخخخخ

ییییاااااممممااااااننننننن

پیمان دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ق.ظ http://rapido-dowleh.blogfa.com

سلام
خوب گفتی... خوب گفتی.. خوب گفتی...
هیچی مثل خدا نمی تونه دل آدمو آروم کنه!
اما!!!
هر کسی واقعا باید اون خدایی رو که اعتقاد قلبی بهش داره رو پیدا کنه!
یعنی چی؟
یعنی این که حس خدا جویی و خدا پرستی توی وجود همه ی انسانها هست!
حتی بت پرستا.. بوداییا.. حتی کسایی که ادعا دارن هیچ دینی ندارن به هر حال توی زندگی به یه چیزی تکیه می کنن! و اون، همون خدایی هست که قلبا قبولش دارن!
اینو حتما همه شنیدن و قبولش دارن که (( خدا به قدر فهم هر کسی در نظر اون شخص کوچک یا بزرگ میشه!)) فکر کنم آیه ی قرآن هست.
چه اشکالی داره اگه یه تیکه سنگ یا یه تیکه فلز باعث بشه که یکی به آرامش برسه؟ حالا اون شخص با سطح سواد یا معلومات و یا هر مشکل دیگه ای که باشه با اون خدایی که برای خودش در نظر گرفته آروم میشه.. حتی اون خدای منحصر به اون شخص اغلب باعث میشه که از مسیر درست زندگیش منحرف نشه! این چه اشکالی داره؟ اون شخص دیگه قدرت فهم بیشتری نداره! هرچی هم عالمان دینی بهش بگن ممکنه نتونه اعتمادشو جلب کنه! به خاطر وفاداریش به خدایی که توی قلبش باورش داره! خدایی که با خدای مورد نظر بقیه کمی متفاوته و به شکل دیگه ای هست.. اما وقتی نتیجه ی حضور اون خدا رو میبینی، متوجه میشی که درست همون نتیجه ای هست که از یه انسان مومن و خدا دوست باید دیده بشه.
و این از نظر من خیلی ارزشمنده! بارها و بارها ارزشمندتر از اونی که طوطی وار سالهای سال به تبعیت از اجدادش یا حتی داوطلبانه بعد از کلی درس خوندن به نیت دست یابی به بهشت تمامی واجبات و مستحبات رو به جا بیاره و به همه کمک کنه!
کاری به کسایی ندارم که از موقعیت سوءاستفاده می کنن.. اینجور آدما توی هر دین و مذهب و مکتبی هستن!. بحث من روی افرادیه که به هر دلیلی حتی فریب خوردن اون مکتب رو باور می کنن.
منم یکی از هزاران.
واقعا وقتی که به خدای خودم اعتماد می کنم و بهش تکیه می کنم آنچنان روحیه و انرژی ای میگیرم که وصف ناپذیره!
اصلا یه جورایی انگار خدا هم بدون این که من ببینم کمکم می کنه. راه جلو پام میذاره. حتی اتفاقاتی توی زندگیم افتاده که بعضیاشون غیر قابل باورن...
فقط و فقط هم به خاطر این که من خدای واقعی خودمو پیدا کردم!
دقیقا با همون خصوصیاتی که تو قرآن اومده، و هر روز که میگذره و اشتراکات بیشتری میبینم بر اعتقادم و خوشحالیم افزوده میشه!
اونه خدایی که من هر زمان که به کمک نیاز دارم به دادم میرسه. خیلی از درا رو بطور معجزه آسایی به روم باز می کنه و حتی باهام حرف میزنه.
توی کل این دنیای خاکی من به جز یکی از خواسته هام به تمامی خواسته هام و آرزوهام رسیدم. اون یکی هم که نشده الان به یقین رسیدم که به صلاحم نبوده! وگرنه اونم به دست می آوردم.
بگردین و خدای قلبی خودتونو پیدا کنید.
ضمنا!
حج خانووم، من که اصفونی نیستم!
آآ من فقط لهجه شا دوس دارم. همین
یعنی کلا اگه بخوام بگم همه ی گویش ها رو دوس دارم. خیلی علاقه دارم لهجه های مختلف رو یاد بگیرم. و تا حالا لهجه های اصفهانی شیرازی کرمانی و تا حدودی (مشهدی و یزدی) رو یاد گرفتم لهجه ی تهران شما هم که خیلی ساده ست نیاز به یادگیری نداره! دو سه تا در میون کلماتی رو که میگی یه دونه بگو (خوووووب؟) ضمنا کلمه ی قبل از (خوووب؟) کشیده تلفظ میشه
مثال
مـــــن خووووب؟ داشتم میرفــــــــــتم خوووووووب؟ بعــــــــد خووووب یه دونه گربه دیدم. بهش گفتم پیــــــــشت خووووووب؟ بعد اون رفت
اووووووووووووووووووووووووووووو نگاه کن چقدر پرحرفی کردم!
دوستان می دونن! من رو دنده ی حرف بیوفتم هیچی نمی تونه جلو زبونمو بگیره
عذرخواهی به خاطر سردرد احتمالیتون
وقت بخیر

درسته حق با شماست بدون هیچ حرفی
پ شما هم مثل من سرزمین عجایب هستید
منم مثل شما فکم فولادیه پ سردرد نداشت لذت بخش بود
منم دوست میدارم لهجشون
شما گیر بچه های بحه تهران افتادید(ریسه

وحــــــیده دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com


سلاممم باجی جون...
خوبی؟
اوووف...
خیلی وقت بود کلمه وبلاگ یادم رفته بودا!!
بازگشت غرور آفرینم مبارک
مگه این شلوغ پلوغی میذاره؟
خیلی قشنگ بود ناناسی...
دست و پنجه ت رو یکی باید طلا بگیره
(خودش فهمید فکر کنم!!)

سلام آدم ک نان آور باشه سرش شلوغ میشه اما من زن بسازیم ب خودت فشار نیار:-*

وحــــــیده دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com

راستی...
برای بار دوم میگویم:
آپ نمودید...
به ما هم خبر دهید...
تا از قافله عقب نمانیم!
آیا وکیلم؟

عروس رفته انحرافات بخونه:)))))))

وحــــــیده دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ق.ظ http://hamishe-eshgh.blogsky.com

خیلی خیلی دوسسّست دارماااا...
عزیزی
چشما درویش!!
---------------------------------
یه بوس...
واسه آبجی ملوس

میدانی شیه؟
مایوم دوست میدارم باوانکم

بهزاد پاشا دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ب.ظ

ن صرفا اولی رو زدم نشون بدم تو دفتر دلم همیشه برام اول تویی

لطف داری

بهزاد پاشا دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 ب.ظ

اطرافم آرومه!
من چقد خوشحالم!

این دل باصاحبه! ک تلاطم ایجاد میکنه

دل با یاد خدا آروم میشه اون موقع تلاطمشم آرامبخشه

`پروین پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:29 ب.ظ http://shadkami.blogsky.com


چــــــــــــــــــــقد قشنگ (دست و جیغ و سوت و هورااااااااا)
خدایا
واقعا درسته وقتی همه چی آروم باشه احتمالا صیاد زیاد میشه
چه عکس خوشدله ای هم
انتخاب هات خیلی خوبهههه

ماشاالله آقا پیمان طومار نوشته
جای غفار خانی خالی که اصفهانی بود البته اصالتا نه

`پروین پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:34 ب.ظ http://shadkami.blogsky.com

درود بر روز های الافی
درود بر شب بیداری
درود بر خودمون
درود بر روز های بلند تابستان
درود بر فصل هــــــــــــلو
و درود بر دوست زبل (پاشا)

دورد بر آزادی
درود بر نجات یافتگان
درود بر دانشجویان
درود بر فارغ التحصیلان
درود بر افتادگان
درود بر تمام واحد پاس کرده ها
درود
درود
درود
جای خالی را پرکنید

بیتاپاشا دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ق.ظ

عالی بود مزگان جون
منو که شناختی؟؟؟
عکستم خوشگله
فقط یه سوال داشتم از داداش گلم:
تو از کی رنگ ابی دوس داری داداش بهزادم؟؟؟

ممنون
ب مگه میشه تاج سر نشناخت بانو(قلب
بببباااااررریییککک خوب اومدی(ریسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد